Web Analytics Made Easy - Statcounter

در اولین روز سال ۱۹۸۹ میلادی برابر با ۱۱ دی‌ماه سال ۱۳۶۷ نامه معروف و تاریخی امام خمینی(ره) خطاب به میخائیل گورباچف آخرین رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی در زمینه مرگ کمونیسم و ضرورت پرهیز روسیه از اتکا به غرب انتشار یافت. در این گزارش به متن نامه امام خمینی(ره) و جوابیه رهبر سابق اتحاد شوروی را از ابعاد مختلف به بررسی می‌کنیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق سال گذشته در ۹۱سالگی در مسکو درگذشت. وی از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۱ رئیس دولت اتحاد جماهیر شوروی بود و اتفاقاتی همچون شکست ارتش سرخ در افغانستان، حادثه چرنوبیل و فروپاشی دیوار برلین در دوران وی رخ داد.

وی بعد از استعفاء از ریاست‌جمهوری شوروی، فعالیت سیاسی چندانی نداشت و تنها به نمادی بازمانده از دوران جنگ سرد تبدیل شد.

نامه تاریخی امام خمینی(ره) توسط هیأت منتخب ایشان مرکب از آیت الله جواد ی آملی، محمد جواد لاریجانی و خانم مرضیه حدیده‌چی دباغ و همراهی سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسکو فرستاه شد، این نامه که با خط امام خمینی(ره) نوشته شده بود بعد از قرائت کامل برای رهبر سابق شوروی همراه ترجمه انگلیسی آن در ۱۳ دی‌ماه ۱۳۶۷ تحویل داده شد.

متن نامه امام خمینی(ره) به میخائیل گورباچف

امام خمینی در شرایطی از صدای شکسته شدن استخوانهای مارکسیسم سخن به میان آورد که اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یک مجموعه و یکی از قدرتهای برتر جهان برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نیافته بود، دیوار برلین به عنوان نماد جدائی شرق و غرب، فرو نریخته و حاکمیت کمونیسم بر قانون اساسی شوروی و مقدرات مردم در جمهوری‌های این کشور، هنوز برقرار بود.

بسم اللَّه الرحمن الرحیم.

جناب آقای گورباچف، صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی.

با امید خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی، از آنجا که پس از روی کار آمدن شما چنین احساس می‌شود که جنابعالی در تحلیل حوادث سیاسی جهان، خصوصاً در رابطه با مسائل شوروی، در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفته‌اید، و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاکم بر جهان گردد، لازم دیدم نکاتی را یادآور شوم. هر چند ممکن است حیطه تفکر و تصمیمات جدید شما تنها روشی برای حل معضلات حزبی و در کنار آن حل پاره‌ای از مشکلات مردمتان باشد، ولی به همین اندازه هم شهامت تجدید نظر در مورد مکتبی که سالیان سال فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی نموده بود قابل ستایش است. و اگر به فراتر از این مقدار فکر می‌کنید، اولین مسئله‌ای که مطمئناً باعث موفقیت شما خواهد شد این است که در سیاست اسلاف خود دایر بر «خدا زدایی» و «دین زدایی» از جامعه، که تحقیقاً بزرگترین و بالاترین ضربه را بر پیکر مردم کشور شوروی وارد کرده است، تجدید نظر نمایید؛ و بدانید که برخورد واقعی با قضایای جهان جز از این طریق میسر نیست. البته ممکن است از شیوه‌های ناصحیح و عملکرد غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم در زمینه اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید، ولی حقیقت جای دیگری است. شما اگر بخواهید در این‌ مقطع تنها گره‌های کور اقتصادی سوسیالسیم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایه داری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکرده‌اید، که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند؛ چرا که امروز اگر مارکسیسم در روشهای اقتصادی و اجتماعی به بن بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل، البته به شکل دیگر، و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است.

جناب آقای گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلی کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است. جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است مادی، و با مادیت نمی‌توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسی‌ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به در آورد. حضرت آقای گورباچف، ممکن است شما اثباتاً در بعضی جهات به مارکسیسم پشت نکرده باشید و از این پس هم در مصاحبه‌ها اعتقاد کامل خودتان را به آن ابراز کنید؛ ولی خود می‌دانید که ثبوتاً اینگونه نیست. رهبر چین اولین ضربه را به کمونیسم زد؛ و شما دومین و علی‌الظاهر آخرین ضربه را بر پیکر آن نواختید. امروز دیگر چیزی به نام کمونیسم در جهان نداریم. ولی از شما جداً می‌خواهم که در شکستن دیوارهای خیالات مارکسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید. امیدوارم افتخار واقعی این مطلب را پیدا کنید که آخرین لایه‌های پوسیده هفتاد سال کژی جهان کمونیسم را از چهره تاریخ و کشور خود بزدایید. امروز دیگر دولت‌های همسو با شما که دلشان برای‌ وطن و مردمشان می‌تپد هرگز حاضر نخواهند شد بیش از این منابع زیرزمینی و رو زمینی کشورشان را برای اثبات موفقیت کمونیسم، که صدای شکستن استخوانهایش هم به گوش فرزندانشان رسیده است، مصرف کنند.

آقای گورباچف وقتی از گلدسته‌های مساجد بعضی از جمهوریهای شما پس از هفتاد سال بانگ «اللَّه اکبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمی مرتبت- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- به گوش رسید، تمامی طرفداران اسلام ناب محمدی (ص) را از شوق به گریه انداخت. لذا لازم دانستم این موضوع را به شما گوش‌زد کنم که بار دیگر به دو جهان بینی مادی و الهی بیندیشید. مادیون معیار شناخت در جهان بینی خویش را «حس» دانسته و چیزی را که محسوس نباشد از قلمرو علم بیرون می‌دانند؛ و هستی را همتای ماده دانسته و چیزی را که ماده ندارد موجود نمی‌دانند. قهراً جهان غیب، مانند وجود خداوند تعالی و وحی و نبوت و قیامت، را یکسره افسانه می‌دانند. در حالی که معیار شناخت در جهان بینی الهی اعم از «حس و عقل» می‌باشد، و چیزی که معقول باشد داخل در قلمرو علم می‌باشدگر چه محسوس نباشد. لذا هستی اعم از غیب و شهادت است، و چیزی که ماده ندارد، می‌تواند موجود باشد. و همان‌طور که موجود مادی به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسی نیز به شناخت عقلی متکی است.

قرآن مجید اساس تفکر مادی را نقد می‌کند، و به آنان که بر این پندارند که خدا نیست و گرنه دیده می‌شد. لَن نُؤمِنَ لَکَ حَتّی‌ نَرَی اللَّهَ جَهرَةً   و می‌فرماید: لَاتُدرِ کُهُ الأبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الأبْصارَ وَ هو اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ  از قرآن عزیز و کریم و استدلالات آن در موارد وحی و نبوت و قیامت بگذریم، که از نظر شما اول بحث است، اصولًا میل نداشتم شما را در پیچ و تاب مسائل فلاسفه، بخصوص فلاسفه اسلامی، بیندازم. فقط به یکی- دو مثال ساده و فطری و وجدانی که سیاسیون هم می‌توانند از آن بهره‌ای ببرند بسنده می‌کنم. این از بدیهیات است که ماده و جسم هرچه باشد از خود بیخبر است. یک مجسمه سنگی یا مجسمه مادی انسان هر طرف آن از طرف دیگرش محجوب است. در صورتی که به عیان می‌بینیم که انسان و حیوان از همه اطراف خود آگاه است. می‌داند کجاست؛ در محیطش چه می‌گذرد؛ در جهان چه غوغایی است. پس، در حیوان و انسان چیز دیگری است که فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمی‌میرد و باقی است. انسان در فطرت خود هر کمالی را به‌طور مطلق می‌خواهد. و شما خوب می‌دانید که انسان می‌خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هیچ قدرتی که ناقص است دل نبسته است. اگر عالم را در اختیار داشته باشد و گفته شود جهان دیگری هم هست، فطرتاً مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد. انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگری هم هست، فطرتاً مایل است آن علوم را هم بیاموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق باید باشد تا آدمی دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است که همه به آن متوجهیم، گرچه خود ندانیم. انسان می‌خواهد به «حق مطلق» برسد تا فانی در خدا شود. اصولًا اشتیاق به زندگی ابدی در نهاد هر انسانی نشانه وجود جهان جاوید و مصون از مرگ است. اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینه‌ها تحقیق کنید، می‌توانید دستور دهید که صاحبان اینگونه علوم علاوه بر کتب فلاسفه غرب در این زمینه، به نوشته‌های فارابی  و بوعلی سینا - رحمة اللَّه‌علیهما- در حکمت مشاء مراجعه کنند، تا روشن شود که قانون علیت و معلولیت که هرگونه شناختی بر آن استوار است، معقول است نه محسوس؛ و ادراک معانی کلی و نیز قوانین کلی که هر گونه استدلال بر آن تکیه دارد، معقول است نه محسوس، و نیز به کتابهای سهروردی - رحمة اللَّه علیه- در حکمت اشراق مراجعه نموده، و برای جنابعالی شرح کنند که جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صِرف که منزه از حس می‌باشد نیازمند است؛ و ادراک شهودیِ ذات انسان از حقیقت خویش مبرا از پدیده حسی است. و از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتألهین - رضوان اللَّه تعالی علیه و حشره اللَّه مع النبیین والصالحین- مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که:حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده، و هر گونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد.

دیگر شما را خسته نمی‌کنم و از کتب عرفا و بخصوص محی الدین ابن عربی نام نمی‌برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در اینگونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر ز موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.

جناب آقای گورباچف، اکنون بعد از ذکر این مسائل و مقدمات، از شما می‌خواهم درباره اسلام به صورت جدی تحقیق و تفحص کنید. و این نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما، که به جهت ارزشهای والا و جهان شمول اسلام است که می‌تواند وسیله راحتی و نجات همه ملتها باشد و گره مشکلات اساسی بشریت را باز نماید. نگرش جدی به اسلام ممکن است شما را برای همیشه از مسئله افغانستان و مسائلی از این قبیل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان کشور خود دانسته و همیشه خود را در سرنوشت آنان شریک می‌دانیم. با آزادی نسبی مراسم مذهبی در بعضی از جمهوریهای شوروی، نشان دادید که دیگر اینگونه فکر نمی‌کنید که مذهب مخدر جامعه است. راستی مذهبی که ایران را در مقابل ابرقدرتها چون کوه استوار کرده است مخدر جامعه است؟ آیا مذهبی که طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از قیود مادی و معنوی است مخدر جامعه است؟ آری، مذهبی که وسیله شود تا سرمایه‌های مادی و معنوی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، در اختیار ابرقدرتها و قدرتها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد کشد که دین از سیاست جدا است مخدر جامعه است. ولی این دیگر مذهب‌ واقعی نیست؛ بلکه مذهبی است که مردم ما آن را «مذهب امریکایی» می‌نامند.

در خاتمه صریحاً اعلام می‌کنم که جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام به راحتی می‌تواند خلأ اعتقادی نظام شما را پر نماید. و در هر صورت، کشور ما همچون گذشته به حسن همجواری و روابط متقابل معتقد است و آن را محترم می‌شمارد. والسلام علی من اتبع الهدی.

۱۱ دی ۱۳۶۷_ ۲۲ جمادی‌الاول ۱۴۰۹

روح الله الموسوی الخمینی

متن پاسخ  می‌خائیل گورباچف به نامه امام  بعد از۸ هفته

پیام امام خمینی(ره)  در ۱۳دی ۱۳۶۷ توسط هیئت منتخب ایشان درمسکو به گورباچف تحویل گردید. گورباچف نیز هشت هفته بعد پاسخ رسمی خود را توسط «ادوارد شوارد نادزه» وزیر خارجه وقت شوروی در تهران تسلیم امام خمینی(ره) کرد.

«ادوارد شوارد نادزه» وزیر خارجه وقت شوروی روز هفتم اسفند ۱۳۶۷ پاسخ گورباچف را در حسینیه جماران به اطلاع امام خمینی رساند.
در این دیدار که آقایان علی اکبر ولایتی وزیر امورخارجه محمدجواد لاریجانی و علیرضا نوبری حیرانی سفیر وقت ایران در مسکو حضور داشتند وزیر خارجه شوروی ابتدا پیام کتبی میخائیل گورباچف را به امام خمینی تسلیم کرد و سپس اظهار داشت:

از حضرت امام بسیار متشکرم از این فرصتی که برای ملاقات با شما به دست آوردم. ماموریت دارم پیام جوابیه میخائیل سرگئی گورباچف را تسلیم حضرت امام کنم. سعی خواهم کرد به طور خیلی مختصر محتوای این پیام را برای شما عنوان نمایم آقای گورباچف به شما می‌نویسد که حرفهای امام راجع به حسن نیت رهبری ایران جهت داشتن روابط حسنه و حسن همجواری با اتحاد شوروی با واکنش خوب از طرف رهبران شوروی مواجه شده است. ما دارای یک مرز بسیار طولانی هستیم همچنین دارای سنن دیرینه مناسبات و روابط فرهنگی بین دو ملت هستیم. ما اساس خوبی داریم برای استمرار مناسبات بر پایه جدید. یعنی بر پایه اصول احترام متقابل تساوی حقوق و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر.
آقای گورباچف می‌نویسد که در سیاست بین المللی ما پیرو یک اصل اساسی هستیم یعنی اصل احترام به آزادی انتخاب برای هر انسان و هر ملت. نتیجتا کشور ما و تمامی ملت ما از انقلاب بزرگ شما حسن استقبال کرده است. استبداد شاهنشاهی در ایران مردم خود را استثمار کرده و از روش های واقعا بربریت استفاده می‌کرده و شرافت و آبروی ملت خود را پایمال کرده برای جلب رضایت نیروهای خارجی. انقلاب شما انتخاب ملت شما بوده است و ما از این همیشه پشتیبانی کرده و می‌کنیم.

آقای گورباچف در پیام خود می‌نویسند که ملت ما نیز انتخاب خود را به عمل آورده و این در سال ۱۲۹۶ بود در رهگذر ما هم مشکلات بزرگی بود و هم موفقیت‌های چشمگیری بوده. هم اشتباهات وخیمی بوده است و هم نقض حقوق بشر بوده که ما با این اشتباهات خود را اصلاح می‌کنیم و آن را محکوم می کنیم. علی رغم تمامی مشکلات ما از دستاوردهای خود توانستیم دفاع کنیم چون انتخاب مردم راست بوده است. می‌خواستم به استحضارتان برسانم که مسئله آزادی انتخاب در دستور روز زندگی بین المللی کنونی نیز هست. ما برای خود سئوالی داریم چرا که باید راه برای ادامه رهگذر پیدا کنیم : آیا این راه ما راه کهنه و دگماتیک است یا راه جدید و انقلابی انتخاب ما به نفع راه دوم است ما در کشورمان انقلاب داریم اما یک انقلاب مسالمت آمیز بدون سنگرها و بدون توسل به زور ما می‌خواستیم که حضرت امام بدانند که در کشور ما روند تجدید و بازسازی ادامه دارد. بازسازی اقتصادی و سیاسی تجدید ارزیابی‌های ما و طرز تفکر ما و تجدید نظریاتی که ما قبلا داشتیم.

آقای گورباچف اشاره می‌کند که تحولات عظیمی در جهان اخیرا پدید آمده و فکر می‌کنیم می‌شود گفت که ما در آستانه یک نظام جدید اقتصادی و سیاسی قرار داریم. توافق‌های بسیار مهم به امضا رسیده است یک کلاس از سلاحهای هسته‌ای از بین می‌رود.
دورنمای خوبی برای از بین بردن سلاح شیمیایی باز شده است و همین طور دورنمای خوبی برای جلوگیری از تقابل نظامی دولت‌ها اما این هدیه امپریالیستها نیست این اراده ملت‌هاست و اراده زمان است. چاره دیگری وجود ندارد مسابقه تسلیحاتی و آوردن آن به فضا منجر به فاجعه بشریت خواهد بود. در مناطق مختلف دنیا مناقشات خونین دارند به پایان می‌رسند.
ما از خاتمه جنگ ایران و عراق با صراحت حسن استقبال می‌کنیم برای همکاری با شما جهت استحکام صلح در خاورمیانه و نزدیک و تمامی جهان آمادگی داریم. حضور وسیع نظامی در خلیج فارس مورد نگرانی ما است. منظورم حضور نظامی کشورهای خارج از منطقه است. این پدیده بسیار خطرناک است و باید آن را به اتمام رساند.

ما می‌خواهیم با موفقیت در امر حل و فصل عادلانه مناقشه افغانستان نیز با شما همکاری خوبی داشته باشیم بگذاریم که مردم افغانستان سرنوشت خود را خودشان بدون دخالت از خارج تعیین نمایند.
شواردنادزه افزود: یک نکته دیگر از پیام آقای گورباچف این است که ایشان اظهار آمادگی می‌کنند برای گسترش همکاریهای اقتصادی و همکاری در زمینه هایی که ما قبلا همکاریهای خوبی داشتیم. ما برای برقراری و ادامه تماسها بین انسانها نمایندگان محافل اجتماعی و روحانیون نیز آمادگی داریم. آنها از این دعوت جنابعالی استفاده خواهند کرد.
در پایان فرستاده ویژه رهبر شوروی گفت: این بود محتوای اصلی پیام آقای گورباچف، ایشان بهترین آرزوها و سلام خود را به جنابعالی می‌رسانند و خواهان طول عمر جنابعالی به نفع و سعادت ایران هستند.

در خاتمه امام خمینی فرمودند :
 ان شاالله سلامت باشند ولی به ایشان بگویید که من می‌خواستم جلوی شما یک فضای بزرگتر باز کنم. من می‌خواستم دریچه‌ای به دنیای بزرگ یعنی دنیای بعد از مرگ که دنیای جاوید است را برای آقای گورباچف باز نمایم و محور اصلی پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند  .
از خروج نیروهای شوروی از افغانستان استقبال می‌کنم و بر حسن همجواری و توسعه مناسبات قوی در ابعاد مختلف در مقابله با شیطنت های غرب و خروج نیروهای بیگانه از خلیج فارس تاکید و آرزو می‌کنم تا مردم شوروی و ایران همیشه در صلح و آرامش زندگی کنند.

خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ هنگام تحویل نامه امام به گورباچف و پاسخ آن

 وقتی به شوروی رسیدیم تعدادی به استقبال آمدند. مسئول تشریفات خود آقای گورباچف به استقبال ما آمده بود. من احساس کردم این بنده خدا وقتی چشمش به چادر من و عبا و لباده آیت الله جوادی آملی افتاد قدری هول شده بود و نمی دانست که چه خبر است؟ طبیعتاً در دنیا مرسوم است وقتی هیأتی وارد کشوری می شود گلی که برای استقبال آورده می شود به رئیس هیأت می دهند، این مسئول تشریفات دسته گل را به من داد و من احساس می کردم که تنش می لرزید و نمی فهمید چه کار می کند که من دسته گل را محضر آیت الله جوادی آملی دادم. به هر حال سوار ماشین شدیم و ما را به نزدیک کاخ کرملین به جایی که میهمانان مهم در آنجا اسکان داده می شدند، بردند اما برای اینکه ما نمی توانستیم آنجا غذا بخوریم دوستان سفارت ما را به سفارت بردند و غذا را در سفارت خوردیم و جلسه کوچکی داشتیم و بعد به محل اقامتمان برگشتیم. آن فضا چنان برای من وحشت زا بود که حتی وقتی می خواستم برای نماز وضو بگیرم، زیر چادرم وضو می گرفتم و احساس می کردم در و دیوار پر از چشم های الکترونیکی است.

 این مبارز و فعال سیاسی ادامه داد: صبح که عازم جلسه با گورباچف شدیم پس از ورود به کاخ آقای گورباچف هیچ بازدید بدنی از ما صورت نگرفت و خیلی محترمانه برخورد کردند تا به اتاق گورباچف رفتیم. اتاق ایشان بسیار اتاق ساده ای بود. در ابتدا سفیر ما را به جلسه راه ندادند که آقایان اصرار کردند که باید آقای سفیر هم حضور داشته باشند، ایشان هم وارد جلسه شدند.

 وی با اشاره به فضای جلسه با گورباچف گفت: امام فرموده بودند که نامه ابلاغ شود نه اینکه داده شود و ما برگردیم، بنابراین آیت الله جوادی آملی شروع به خواندن نامه کردند. ایشان می خواندند و آقای لاریجانی به انگلیسی ترجمه می کرد و انگلیسی ایشان را هم مترجم آقای گورباچف به روسی ترجمه می کرد. آقای گورباچف به صندلی تکیه کرده بود و بعضی جاهای نامه با تعجب گوش می کرد.

سرانجام قرائت نامه تمام شد و ما بلند شدیم که خداحافظی کنیم. از کاخ کرملین که بیرون آمدیم سوار ماشین شدیم و به فرودگاه آمدیم چون حضرت امام فرموده بودند که این هیأت جایی نرود و فقط نامه را ابلاغ کند و بازگردد و هیچ بازدیدی نداشته باشد. ما هم نماز ظهر را در فرودگاه به صورت دسته جمعی خواندیم و به ایران برگشتیم. منظره آن نماز جماعت هم عجیب بود و عده زیادی در فرودگاه برای تماشا ایستاده بودند.

 مرضیه دباغ در ادامه با اشاره به ارائه گزارش هیأت به حضرت امام گفت: چند روز بعد از بازگشت حضرت امام ما را برای ارائه گزارش احضار کردند. سؤالاتی داشتند و آقایان پاسخ دادند. ایشان فرمودند که عکس العمل های نامه را کدام یک از شما توجه داشتید؟ که عرض کردم بنده چون بیننده بودم دقت می کردم آنجا که بحث از مظلومی بود که در کشور شوروی تحت ستم باشد شد برای گورباچف بسیار سنگین بود و دیگری جایی که فرموده بودید اهل علمتان را بفرستید بیایند در قم با علمای ما مباحثه کنند برایشان خیلی سنگین بود و تکان خوردند. حضرت امام چهره شان قدری باز شد و اظهار رضایت کردند.

حضور در جلسه أرائه پاسخ می‌خائیل گرباچف به نامه امام

طی یک دیدار وزیر امور خارجه شوروی ضمن تسلیم پیام کتبی میخائیل گورباچف به امام امت محتوای این پیام را به استحضار امام خمینی رساند.
در این دیدار ابتدا شواردنادزه گفت:
از حضرت امام بسیار متشکرم از این فرصتی که برای ملاقات با شما به دست آوردم. مأموریت دارم پیام جوابیه میخائیل سرگئی گورباچف را تسلیم حضرت امام کنم. سعی خواهم کرد به طور خیلی مختصر محتوای این پیام را برای شما عنوان نمایم. ابتدا می‌خواستم عرض کنم که واقعیات تبادل پیام‌ها بین رهبران کشور ما، یک پدیده منحصر به فرد در روابط فی‌مابین است. اعتقاد ما بر این است که شرایطی پیش آمده است تا روابط فی مابین دو کشور ما وارد یک مرحله کیفی جدیدی برای همکاری‌ها در تمامی زمینه‌ها شود.
آقای گورباچف در پیام خود اشاره می‌کنند که پیام جنابعالی خطاب به دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی از مفاهیم فراوان سرشار است.
تمامی اعضای هیئت رهبری شوروی متن پیام جنابعالی را مطالعه کردند. شکی نیست که ما در موارد عمده‌ای اتفاق نظر داریم اما مواردی هم هست که ما اختلاف نظر داریم. اما این مهم نیست.
پیام شما ملاحظات عمیق راجع به سرنوشت بشریت دارد. آقای گورباچف عقیده دارند که ما در مهم‌ترین مورد اتفاق نظر داریم یعنی انسان‌ها باید یاور یکدیگر باشند تا بشریت فناناپذیری به خود بگیرد.
چنانچه انسان‌ها متحد نشوند خطر فاجعه برای بشریت وجود دارد، چون امکانات بالقوه برای به وجود آوردن چنین فاجعه توسط خود انسان‌ها(تدارک) شده است.
آقای گورباچف معتقد است که مبارزه در راه نیل به یک دنیای عاری از سلاح هسته‌ای و آزاد از زور، وظیفه تمامی ملت‌هاست.
و اما راجع به سیاست خارجی اتحاد شوروی، هدف ما تعمیم رجحان ارزش‌های مشترک برای تمامی ملت‌ها و برتری این ارزش‌ها بر تمامی منافع دیگر؛ چه طبقه‌ای و چه ملی است.
اقای گورباچف به شما می‌نویسد که حرف‌های امام راجع به حسن نیت رهبری ایران جهت داشتن روابط حسنه و حسن هم‌جواری با اتحاد شوروی با واکنش خوب از طرف رهبران شوروی مواجه شده است. ما دارای یک مرز بسیار طولانی هستیم. همچنین دارای سنن دیرینه مناسبات و روابط فرهنگی بین دو ملت هستیم.
ما اساس خوبی برای استمرار مناسبات بر پایه جدید داریم، یعنی بر پایه اصول احترام متقابل، تساوی حقوق و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر.
آقای گورباچف می‌نویسد که در سیاست بین‌المللی، ما پیرو یک اصل اساسی هستیم، یعنی اصل احترام به آزادی انتخاب برای هر انسان و هر ملت. نتیجتا کشور ما و تمامی ملت ما از انقلاب بزرگ شما حسن استقبال کرده است. استبداد شاهنشاهی در ایران مردم خود را استثمار کرده و از روش‌های واقعا بربریت استفاده می‌کرده و شرافت و آبروی ملت خود را برای جلب رضایت نیروهای خارجی پایمال کرده. انقلاب شما انتخاب ملت شما بوده است و ما از این انتخاب همیشه پشتیبانی کرده و می‌کنیم. آقای گورباچف در پیام خود می‌نویسد که ملت ما نیز انتخاب خود را به عمل آورده و این در سال ۱۹۱۷ بود. در رهگذر ما هم مشکلات بزرگی بود و هم موفقیت‌های چشمگیری بوده هم اشتباهات وخیمی بوده است و نقض  حقوق‌بشر هم بوده که ما این اشتباهات خود را اصلاح می‌کنیم و آن را محکوم می‌کنیم. علی‌رغم تمامی مشکلات، ما از دستاوردهای خود توانستیم دفاع کنیم چون انتخاب مردم راست بوده است.
می‌خواستم به استحضارتان برسانم که مسئله آزادی انتخاب در دستور روز زندگی بین‌المللی کنونی نیز هست. ما برای خود سؤالی داریم چرا که راه برای ادامه رهگذر پیدا کنیم: آیا این، راه ما (باید) راه کهنه و دگماتیک باشد یا راه جدید و انقلابی؟ انتخاب ما به نفع راه دوم است، ما در کشورمان انقلاب داریم، اما یک انقلاب مسالمت‌آمیز بدون سنگرها و بدون توسل به زور، ما خواستیم که حضرت امام بدانند که در کشور ما روند تجدید و بازسازی ادامه دارد. بازسازی اقتصادی و سیاسی، تجدید ارزیابی‌های ما و طرز تفکر ما و تجدید نظریاتی که ما قبلا داشتیم.
آقای گورباچف اشاره می‌کند که اخیرا تحولات عظیمی در جهان پدید آمده؛ فکر می‌کنیم می‌شود گفت که ما در آستانه یک نظام جدید اقتصادی و سیاسی قرار داریم.

خاطرات آیت الله جوادی آملی از رساندن نامه امام به رهبر شوروی

حضرت آیت الله جوادی آملی مرجع تلقید پس از سفر به مسکو، طی یاداشتی به بیان خاطرات خود از محاجرای ارسال نامه تاریخی امام به گورباچف آخرین رئیس مجهور شوروی پرداخت.

وظایف هیأت اعزامی از طرف امام راحل (قدس سره) به شوروی عبارت بود از:

محتوای پیام کاملاً مکتوم باشد و احدی تا حین ابلاغ، به محتوای پی آن نبرد. لذا علی رغم اینکه دستگاه‌های آن‌ها برای کشف این اسرار بسیار قوی است، موفق نشدند که بفهمند مضمون نامه چیست؟ آنها همه مسایل، از قبیل قطعنامه ۵۹۸، جنگ و صلح و حالت نه جنگ نه صلح را احتمال داده بودند، به استثنای آنچه که مضمون اصلی و اصیل این پیام، یعنی «دعوت به اسلام» بود. رعایت «ادب» که جزء برنامه‌های بین‌المللی اسلام است، چرا که اسلام دستور داده که در برخوردها مؤدب باشید، حتی اگر طرف شما یهودی باشد. در آن روز که بدترین دشمن اسلام «یهود» بود، وجود مبارک معصوم (ع) فرمود: حتی با یهودی نیز ظرافت در گفتار، رفتار و نوشتار را که «ادب» نام دارد، رعایت کنید. مبادا حضور در کاخ کرملین و دیدار با رهبر اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، کسی را مرغوب کند؛ چون مضمون این پیام بسیار بلند و فرستنده آن نیز شخصیتی بسیار بزرگ است، لذا باید با صلابت و فولادین برخورد کرد، مبادا کمترین احساس حقارت در اعضای هیأت پیدا شود، زیرا نمی‌توان این قول ثقیل و گفتار جدی را به شوخی گرفت. پیام به آقای گورباچف تسلیم نشود، بلکه جمله به جمله برای او خوانده و ترجمه شود و بعد از پایان قرائت و ترجمه، تسلیم او گردد، تا نگوید در فرصت بعد پیام را مطالعه می‌کنم، و اگر احتیاج به توضیح یا استدلال داشت، همانجا توضیح داده شود. از آنجا که باید پیام کاملاً به اتحاد جماهیر شوروی ابلاغ شده باشد، گذشته از متن فارسی که مرقوم شریف حضرت امام (قدس سره) بود، ترجمه انگلیسی، که زبان رایج دنیاست، در کنار آن تعبیه شد.

چون این پیام گرچه برای رهبر شوروی بود، ولی پیام «جهانی» بود؛ زیرا مضمون آن این بود که ما همه مسلمانان جهان را همانند خود دانسته، خود را در سرنوشت آنها سهیم و شریک می‌دانیم، لذا چون پیام جهان شمول بود و دنیا زبان انگلیسی را به خوبی می‌فهمد، در کنار متن فارسی ترجمه انگلیسی نیز در صفحات جداگانه تنظیم و در آن پوشه گذاشته شد، که بعد از قرائت پیام به ایشان تسلیم شود.

هیأت اعزامی در ساعت۱۱روز چهارشنبه ۱۴دی ۱۳۶۷ در کاخ کرملین با رهبری شوروی دیدار داشت.

آنها قبلاً سؤال کردند: شما چند نفر هستید؟ (می‌خـواستند یک یا دو نفر را بپذیرند) هیأت گفت: ۳ نفر از طرف حضرت امام (قدس سره) آمـده اند که به هیچ وجه کم نمی‌شود، به علاوه سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسکو نیز حتماً باید حضور داشته باشند، بنابراین ۴نفر هستیم.

آنها نیز ۴نفر بودند؛ گورباچـف، رئیس و رابط سیاسی حـزب آنها، معاون وزیـر خارجه، مترجـم و خبـرنگاری نیز دور از جلسه می‌نشست که بـرای حـزب گزارش تهیه کند.

 وقتی هیأت وارد شد، آنها در کمال ادب و احترام استقبال کردند. این دیدار در حدود ۲ساعت و چند دقیقه طول کشید، چند دقیقه اول به تعارفات معمولی گذشت. از جمله مطالبی که آقای گورباچف در ابتدا مطرح کردند این بود که ما با داشتن تفکرات گوناگون می‌توانیم زندگی مسالمت آمیزی در کنار یکدیگر داشته باشیم و چون شما برای ابلاغ پیام مهمی آمده‌اید، من وقت شما را نمی‌گیرم.

پس از سخن ایشان، هیأت ایرانی شروع به انجام مأموریت رسمی خود نمود. اولین سخنی که هیأت مطرح نمود، این بود که سال نو را که میلاد یکی از بزرگترین پیامبران الهی است، تبریک می‌گوییم و به همین مناسبت پیام یکی از رهبران الهی را برای شما قرائت می‌کنیم.

چون مضمون این نامه بسیار بلند بود، چاره ای نبود جز اینکه با تأنی و جمله به جمله برای آنها خوانده شود، تا آنها خوب تلقی و منتقل کنند. در بعضی موارد مترجم می‌گفت که تکرار کنیم تا خود بفهمد و تکرار کند. در تمام این مدت (که بیش از ۳ربع بود و با ترجمه به یک ساعت بالغ شد، آقای گورباچف با کمال ادب گوش می‌داد. ایشان در طول مدت قرائت پیام، بعضی مطالب را شخصاً یادداشت می‌کرد و برخی را معاونین و دستیاران او.

رنگ چهره گورباچف در دو جا تغییر کرد

کار قرائت پیام و ترجمه آن، یک ساعت به طول انجامید و در این مدت، گورباچف در کمال ادب گوش می‌داد و تنها در دو جای پیام، رنگ چهره‌اش تغییر کرد و صورتش سرخ شد؛ یک مورد آن در قسمتی از پیام بود که امام می‌فرمایند: . . . دیگر کمونیست را باید در موزه‌های تاریخی جهان بنگریم "

 ایشان در خلال قرائت پیام نیز بعضی از مطالب را یادداشت می‌کرد و برخی از مطالب را نیز معاونان و دستیارانش یادداشت می‌کردند.

پیام حضرت امام(قدس سره) دعوت به اسلام بود و در آن از مسائل سیاسی چون قطع نامه یا آتش بس یا ... سخنی به میان نیامده بود و فقط در جمله‌ای با اشاره به موضوع افغانستان فرمودند: اگر شما اسلام را بشناسید، دیگر در مورد افغانستان این گونه نمی‌اندیشید و تجدید نظر می‌کنید.

این مطلب نیز به نوعی به همان عینیت سیاست و دیانت اشاره داشت که امام(قدس سره) به خوبی به آن وفادار بودند.

اگر چه پیام امام راحل (قدس سره) سراسر «سیاست» بود، لکن «سیاست مصطلح» در آن اعمال نشد.

در پایان نامه نیز حضرت امام (قدس سره) فرمودند: ما همچنان به زندگی مسالمت آمیز و حسن همجواری معتقدیم.

واکنش گورباچف به نامه

عصاره مطالبی که جناب گورباچف گفتند و مترجم صحنه ملاقات آن را به فارسی برگرداند، عبارت از این بود:

از فرستادن نامه حضرت امام خمینی (قدس سره) تشکر می‌کنیم. آمادگی خود را برای جواب اعلام کردند. گفتند که برخی اشتباهات گذشته را ترمیم می‌کنیم تا دوباره مبتلا نشویم. گفتند ما اکنون قانون آزادی ایمان را در دست تصویب داریم. گفتند که من هم در طلیعه سخن گفتم که ما با داشتن افکار و مکاتب گوناگون می‌توانیم زندگی مسالمت آمیز و حسن همجواری داشته باشیم، و این را نیز افزودند که ما نیز دارای مکتب، فلسفه و ایده‌ای هستیم.

شوخی گورباچف

آنگاه مطلبی را با لبخند گفتند و سپس دو بار گفتند که این مطلب را به عنوان شوخی می‌گویم و آن عبارت از این بود که معلوم می‌شود حضرت امام از ایدئولوژی ما خوشش نمی‌آید، آیا می‌شود ما نیز ایشان را به مکتب خود دعوت کنیم؟ و فوراً  گفتند که این فقط شوخی بود. ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا! یکی «دعوت به اسلام» می‌کند و یکی می‌گوید: من «شوخی» کردم.

آنچه ذکر شد، عصاره سخنان رهبر شوروی در بخش مکتبی پیام بود. جناب گورباچف در بخش دوم سخنان خود که مربوط به مسایل سیاسی پیام بود، این چنین گفت: اما بخش سیاسی پیام را باید توجه داشت و آن اینکه اینگونه نامه‌ها احیاناً دخالت در شئون داخلی کشور دیگر است. این سخن را به عنوان مهمترین مطلبی که گورباچف گفت، می‌توان ذکر کرد.

پاسخ هیأت اعزامی به گورباچف

وقتی که سخنان وی تمام شد، نوبت به هیأت رسید. جوابی که ما دادیم این بود که از همه حرفهای ایشان تشکر کردیم.

از اینکه حدود یک ساعت و اندی با کمال ادب و حوصله، این پیام و ترجمه آن را گوش داد، تقدیر شد. از اینکه آمادگی خود را برای جواب اعلام کرد، تقدیر شد. از اینکه خوشحال شد رابطه دو کشور با مکتب و ایدئولوژی و فکر شروع شده، تقدیر شد. از اینکه تصمیم دارند اشتباهات گذشته را ترمیم کنند، تقدیر شد. از اینکه قانون آزادی ایمان را در دست تصویب دارند، تقدیر شد. این مطالب جزء اصول کلی سخنان ایشان بود.

اما مهمترین سخن ایشان را (که این پیام دخالت در شئون داخلی کشور ماست) این چنین پاسخ دادیم: جناب گورباچف! شما از اعماق خاک روسیه، تا اوج کهکشان این مرز و بوم، آزاد هستید هر کاری بکنید، چون در کشور خودتان هستید. اما این رهبر الهی نه به عمق خاک شما کار دارد و نه به آسمان روسیه، بلکه به «جان» شما کار دارد.

جناب گورباچف! وقتی شما می‌میرید، آیا مثل یک «درخت» هستید که بعد از ۶۰یا ۱۰۰سال می‌خشکد؟ یا مانند «طایری» هستید که بعد از چندی در قفس را باز می‌کنند و برای همیشه آزاد می‌شود؟ این دو طرز فکر کاملاً باهم متفاوت است.

این رهبر الهی به شما می‌گوید: شما مثل یک درخت نیستید، او می‌گوید: شما هستید و ابدیت اندیشه، اوصاف و افعال شما. این مشکل اساسی شماست که خیال می‌کنید مرگ «نابودی» است، در حالی که رهبران الهی می‌گویند: مرگ «حیات جدید» است.

این سخنی بود که از طرف هیأت جمهوری اسلامی ایران گفته شد و مدت زمان جلسه نیز از دو ساعت گذشت، برخاستیم، و در هنگام تودیع گفتیم: خداحافظ و خدا توفیق بدهد. او گفت مردم ما می‌گویند: «کار» ... گفتیم مردم ما گفته اند: خدایا به امید تو قیام می‌کنیم، قیام کردند و ابر قدرتها را سر جای خود نشاندند.

یکی از اعضای هیأت، خواهر محترمه‌ای بود که سابقه مبارزات سیاسی داشت و دیپلمات عزیز ما نیز ایشان را معرفی کردند (این خانم سابقه مبارزاتی داشته، به زندان رفته و اکنون نماینده مجلس شورای اسلامی است) تا نگویند نظام اسلامی نیمی از مردم را از مزایای اجتماعی محروم کرده است و «زن» در اسلام سمتی ندارد.

وقتی رهبر شوروی این صحنه را دید، با تعجب تلقی کرد و در هنگام خداحافظی در همان کاخ کرملین دست دراز کرد تا با این خانم مصافحه کند، اما دید این خانم در کاخ کرملین (که عده ای به خود می‌بالند تا در آنجا حضور پیدا کنند) حاضر نشد با او مصافحه کند، این یک «اسلام ممثل» است و صدور انقلاب، که زن می‌تواند در مبارزات سیاسی با حجاب شرکت کند و با عفت و حجاب بهترین سمتها را در نظام جمهوری اسلامی داشته باشد و با حجاب، پیام رهبر الهی را به رهبر الحاد برساند و حرفها را بیان کند، ولی در هنگام معصیت خود را حفظ کند و این شدنی است که کاخ کرملین کسی را تحت تأثیر قرار ندهد.

خاطره محمد هاشیمی رفسنجانی هنگام تحویل پاسخ گرباچف به نامه امام

در همین رابطه محمد هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از چهره‌های سرشناس در دوران انقلاب اسلامی، گفته بود: امام خمینی به آخرین رهبر شوروی گفت؛ باید کمونیسم را در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان  جستجو کند. امام به گورباچوف تأکید کرده بود امروز دیگر کمونیسم وجود خارجی ندارد.

توصیه دینی امام به گورباچوف چه بود؟

رییس اسبق صدا و سیما یادآور: امام خمینی در نامه تاریخی خود به گورباچوف گفته بودند؛   به جای اینکه جوانان روسیه را از دین و مذهب بازدارند، به جبران این خلأ بپردازند.

این چهره سرشناس سیاسی بیان داشت: البته گورباچف در کمال احترام جواب امام را داده بود.  

هاشمی با ذکر خاطره‌ای از زمان حضور فرستاده ویژه گورباچوف در تهران، خاطرنشان کرد: زمانی که فرستاده گورباچف، «ادوارد شواردنادزه» با امام دیدار داشت. به گونه‌ای مجذوب امام شده بود که دربرابرش کاملا متواضع بود.

شواردنادزه به امام خمینی تعظیم کرد

وی بیان داشت: هنگامی که شواردنادزه در مقابل امام و روی صندلی که نشسته دست‌هایش می‌لرزید و حتی در برابر امام تعظیم کرد.

هاشمی تأکید کرد: دیدار با رهبر انقلاب اسلامی لحظه بزرگی برای شواردنادزه بود و شخصیت امام او را مجذوب خود کرده بود.

خدابخش حکیمی- خبرنگار تحریریه جوان قدس

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: جمهوری اسلامی ایران آیت الله جوادی آملی اتحاد جماهیر شوروی میخائیل گورباچف اقتصادی و سیاسی مخدر جامعه امام خمینی ره آزادی انتخاب مسالمت آمیز حسن همجواری اتحاد شوروی رهبر شوروی قرائت پیام کاخ کرملین بین المللی تمامی ملت تجدید نظر حضرت امام نامه امام کمال ادب برای شما تقدیر شد حسن هم قدس سره بر پایه کشور ما ما نیز ملت ما ی آملی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۲۷۲۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا می شناسیدش؟

آیت الله سید مهدی امام جمارانی، و تو چه دانی او کیست؟ 

عالمی فرهیخته و دانا 

سیدی جلیل و فروتن 

جلوه ای از خلق خوش محمدی 

با سابقه ای طولانی در خدمتگزاری برای عامه مردم 

مورد احترام همه جناح ها 

میزبان امام خمینی (ره) 

کسی که خانه شخصی خود را در جماران برای سکونت امام خمینی در اختیار قرار داد  

خانه ای که قبل از انقلاب مأمن انقلابیون بود 

و حسینیه ای را که جد او بانی اش بود محل ملاقات های عمومی امام خمینی کرد. 

با این همه سوابق نسل جدید او را نمی شناسد و حق دارد 

چون بیش از پانزده سال است در صدا و سیما نه نامی از او برده می شود و نه تصویری 

ضد انقلاب هم که از او خوشش نمی آید تا او را معرفی کند 

پس جوان بیست ساله ایرانی از کجا او را شناخته باشد؟ 

چه می گویم، اصلا در این روزگار چه نیازی به شناخت چنین افرادی هست؟ 

امثال پناهیان و صدیقی کافی هستند تا شب و روز، شام و سحر، جمعه و غیر جمعه همه شبکه های صدا و سیما دربست در اختیار آنان باشد تا هرگونه اراده می کنند راجع به پیامبر و اسلام و امام زمان سخن بگویند و دین پاک و خالص مردم را دستکاری کنند.  

زمانه عجیبی است، سید مهدی امام جمارانی که از باب « اهل البیت ادری بما فی البیت» صدها خاطره شنیدنی و آموزنده از مصاحبت با امام خمینی در سینه دارد باید سکوت کند و مردم نباید در مناسبتها و سالگردهای رحلت امام و یا پیروزی انقلاب راجع به شخصیت و دیدگاه های امام از او بشنوند. بلکه شخصیت امام خمینی را در صدا و سیما از زبان کسانی باید آموخت که در تمام عمرحتی یک جلسه با امام همصحبت نبوده اند. چرا؟ پاسخ روشن است، تا امام را آن گونه معرفی کنند که در مسیر تحقق اهداف شان مفید و کارساز باشد و برای نسلی که باید برای اهداف خاص تربیت شوند کاربرد داشته باشد. امامی خشن، گوشت تلخ، وجودش پر از خشم مقدس نسبت به ملتهای جهان حتی به مردم خودش. 

 ولی امام جمارانی که از نزدیک شاهد رفتار و سیره امام بوده روایتهایی کاملا متفاوت دارد. یک بار ایشان برای ما نقل می کرد در ملاقاتهای پاریس یک روز دختر خانمی حدود بیست ساله با روسری و لباسی که نوعا ما اینگونه افراد را بد حجاب می نامیم از میان جمع برخاست و دو سؤال و تقاضا کرد. اول اینکه مشخص فرمایید مقصودتان از حجاب چیست؟ پاسخ امام خمینی یک جمله کوتاه بود فرمود همین که شما دارید. تقاضای دوم این بود که من مایلم با شما ازدواج کنم. با این سؤال عجیب توجه حاضران به چهره امام جلب شد که به عنوان یک مرجع تقلید و رهبر یک انقلاب بزرگ چه برخوردی خواهد داشت. امام با خنده ملیحی فرمودند پس خانم چی (امام همسرشان را همیشه با کلمه«خانم» خطاب می کردند) آن دختر بیست ساله گفت من در خدمت خانم خواهم بود. امام در میان خنده حضار فرمودند نه، ولی من دعا می کنم که یک همسر خوب و مورد پسند نصیبتان شود. 

رفتار امام خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی کجا و برخوردهای کسانی که امروز به نام اسلام و انقلاب و امام و شهیدان با مردم دارند کجا! 

آری بیان اینگونه وقایع از سیره امام خمینی، از نگاه فرهنگی حاکم بر جامعه امروز، بدآموزی دارد و نباید مطرح شود. 

اما چند روز پیش سعادت یار شد و به همراه دو تن از دوستان شفیق به زیارت آقای امام جمارانی نایل شدم. 

محضرش شیرین و جذاب و سخنانش مثل همیشه دلنشین و سودمند بود 

حسرت خوردم چرا باید جامعه از چنین شخصیتهایی محروم باشد 

چرا نزدیکترین یاران امام باید یا محصور، یا محبوس، یا ممنوع التصویر و یا منزوی باشند؟ 

بگذریم، اگر خداوند توفیقی را بر این قلم عنایت کند زوایای ناشناخته ای را از راز انزوای یاران نزدیک امام خواهد نوشت. والسلام

محمدعلی خسروی

دیگر خبرها

  • عکس| تغییر چهره باورنکردنی حسام نواب صفوی
  • حقیقتی که در برنامه المیرا شریفی‌مقدم فاش شد
  • تصاویری از نوه و نتیجه امام خمینی در مراسم ترحیم
  • مجید و آقا معلم قصه‌های مجید پس از ۳۴ سال (فیلم)
  • آیا می شناسیدش؟
  • فیلم| ماجرای حضور رهبر انقلاب در خانه شهید شیرودی | خبر مهمی که رهبر انقلاب از رادیو شنید
  • چهره‌هایی که در مراسم تشییع عروس امام خمینی(ره) در قم حضور داشتند | عکس
  • واکنش یک روحانی به ماجرای مسلمان شدن ژوزه مورایس
  • تغییر چهره شوکه کننده بازیگران فیلم ارباب حلقه‌ها بعد ۲۳ سال (فیلم)
  • تغییر چهره بازیگر «پایتخت» بعد از ۵ سال/ عکس